والدورف از یک نگاه





 

 

حس های میانی عبارتند از:

۱. حس بویایی:

رایحه های طبیعی و خوش را تجربه کنیم. 

فضا را از عطر پر نکنیم هر چند طبیعی باشد تا حس بویایی بیش از حد تحریک نشود. به علاوه اینکه ذایقه های افراد با هم متفاوتند و این تفاوت محترم است. 

 

۲. حس چشایی

 

۳. حس بینایی:

از طبیعت و رنگ های چشم نواز بهره ببریم.

در طبیعت گوشه های تیز وجود ندارد. تا می توانیم از تیزی محیط بکاهیم.

در مراکز والدورف تیزی گوشه های کاغذ را با انحنا می برند و گرد می کنند. همچنین در تراش دادن چوب برای ابزار چوبی، گوشه ها را نرم و گرد شکل می دهند.

 

۴. حس گرمی:

شامل گرم نگه داشتن بدن، گرمی محیط و گرمی حضورمان می شود.

 

حس های اجتماعی حس هایی هستند که در ارتباط با دیگران فعال هستند. رشد این حس ها در انسان، پایه در شکوفایی حس های مبنایی در ۷ سال اول زندگی دارد.

۱. حس شنوایی:

شنیدن تمام و کمال نیاز به سکوت و صلح درونی دارد.

کودک برای اینکه خوب و با تمرکز بشنود لازم است در خود قرار گرفته باشد و خلوت و سکوت درونی داشته باشد.

سکوت، صدای عمیقی است و به استراحت و تنفس سیستم عصبی کمک می کند. تا حدی که از دید استاینر، بزرگترین هدیه ای که می توانیم به کودکان بدهیم این است که بذر سکوت و خلوت درونی را در آنها بکاریم.

در عین حال به ویژگی های شخصیتی کودکان توجه داشته باشیم و کودک را چه درون گرا و کم سر و صدا، چه برون گرا و پر از کلام، با آغوش باز بپذیریم و بنوازیم. در نیاز به روال زنده ای که آهنگ تنفس دارد، فعالیت یا ارتباط متمرکز، سپس رهایی و خالی شدن از آن و بعد دوباره برخاستن، این دو شخصیت از کودک یکسانند.

 

۲. حس گفتار:

انواع ترانه و قصه را به بهانه های مختلف و البته به اندازه، در فضای ارتباطمان با کودک بگنجانیم. 

از عبارت های پیچیده برای بازی زبانی بهره ببریم. (tongue twisters)

 

۳. حس دگراندیشی:

در کنار کودکان مراقب افکار خود باشیم. صداقت و یکرنگی را در خود تقویت کنیم.

 

۴. حس همدلی:

 

 

تقویت حس لامسه (درک خوب از مرزهای خود) زمینه ساز رشد حس همدلی است.

تقویت حس سرزندگی، زمینه ساز رشد حس دگراندیشی است.

تقویت حس حرکت، زمینه ساز رشد کلامی است. 

تقویت حس تعادل، زمینه ساز رشد حس شنوایی است.

 

از منظر رادلف استاینر، کلید نزدیک شدن به تعادل این است که انسان در ۱۲ حس خود به دنبال تعادل باشد.

 

*‌برگرفته از آموزه های Lou Harvey-Zahra

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۳۷
طنین

 

 

حس های مبنایی

Foundation

(lower body)

حس های میانی

Feeling

(middle body)

حس های اجتماعی

Social

(higher body/maturity)

لامسه

touch

بویایی

smell

شنوایی

hearing

سرزندگی

sense of life

چشایی

taste

گفتار

speech

حرکت

movement

بینایی

sight

دگراندیشی

another's thought

تعادل

balance

گرمی

warmth

همدلی

another's I

 

در نگاه استاینر، آدمی حس هایی عمیق تر از حواس پنجگانه دارد. او ۱۲ حس برای انسان برمی شمارد و از حس عشق و دوستی چنان یاد می کند که می توان آن را حسی ورای حس های ۱۲ گانه ی فوق در نظر گرفت. به تعبیر او آموزش فرزند انسان، هنر مرهم گذاشتن و رسیدگی به حس هاست.

 

بر اساس مشاهدات او، رشد حس های مبنایی، زمینه ساز رشد حس های اجتماعی در انسان است.  این حس های حیاتی که به اراده در بدن فیزیکی انسان مرتبط هستند می توانند در ۷ سال اول شکوفا شوند. بر اساس شواهد علمی، این ۴ حس ما را به تعادل نزدیک می کنند و کمک می کنند که خود را در بدن فیزیکی بیابیم و در جای خود قرار بگیریم.

چگونه حس های مبنایی را زنده و شاداب نگه داریم؟

۱. حس لامسه: 

برقراری تماس پوستی با عنوان مراقبت کانگرویی (the Kangaroo Care) به تأیید شواهد علمی، فرآیند رشد را در کودک تحریک می کند. کودکان به تماس پوستی به خصوص با پوست انسان نیاز دارند و آن را در محیط می جویند تا مرکز خود را پیدا کنند. 

حس لامسه ی آسیب دیده به شکل های مختلفی بروز پیدا می کند. از جمله:

  • حساسیت زیاد فرد به لمس شدن
  • مدام به دیگران برخورد کردن و وارد محدوده ی آنها شدن
  • روی نوک پا راه رفتن

در مورد کودکان (افراد) با حس لامسه ی آسیب دیده چنین همراهی و مراقبت هایی پیشنهاد می شود:

  • با نرمی و لطافت بیشتری آنها را لمس کنیم. 
  • پارچه های لطیف در دسترسشان قرار دهیم. 
  • پاشویه و ماساژ پاها در آب، تیله یا توپ های کوچک
  • به بهانه هایی تجربه ی تماس پر بر پوستشان را ایجاد کنیم.
  • به عنوان یک بازی کودک را در پارچه ای بغلتانیم و یک پیله\ساندویچ بسازیم. انواع مختلف بازی شامل محصور شدن در یک قالب مماس با بدن می تواند تجربه ی دلپذیری باشد.
  • آغوش گرم و ایمن و نوازش های صمیمانه را دریغ نکنیم. به لطف حضور کودکان بزرگترها هم از تماس سیراب می شوند و خود را بازمی یابند. 

    کودکان بطور طبیعی بدنبال لمس شدن توسط بزرگترها هستند.

  • از ترانه هایی که با حرکت و تماس همراه هستند (دست زدن، پا به زمین زدن،...) بهره ببریم.
  • شستشوی دست ها بهترین زمان برای لمس دست هاست. 
  • ماساژ و نوازش قبل از خواب
  • گردش و بازی در طبیعت

 

کودکان نیاز دارند که مرزها را لمس کنند و به این وسیله خود را در میان مرزها بیابند.

 

۲. حس سرزندگی:

حسی از سلامت و نشاط جسمی و روحی است که به بدن اثیری انسان و هاله ی انرژی اطراف بدن مربوط است. 

در نوزاد انسان مواردی مثل گرسنگی، دفع، تحریک محیطی زیاد و نبود خلوت کافی، جدایی از مراقبین اولیه و ... حس سرزندگی را خدشه دار می کنند و او را به گریه می اندازند.

بازی، زیبایی محیط و شگفتی در خوبی ها به تقویت هاله ی انرژی کمک می کنند.

 

اینها از عوامل بهبود حس سرزندگی در کودکان هستند:

  • مرتبط بودن با بزرگسال بویژه در ۷ سال اول زندگی

           بدن اثیری نوزاد انسان در ۷ سال اول تولد نیافته و بنابراین او از هاله ی انرژی مراقبین اولیه ی خود بهره می برد. اضطراب جدایی کودک زمانی است که لازم است کودک از هاله ی انرژی مراقبین اولیه جدا شده و با شخص تازه ای مرتبط شود. 

کودک انسان نیز مانند هر انسان دیگری به ارتباط زنده در اینجا و اکنون و محبت صمیمانه و از ته دل نیاز دارد. واقعی باشیم و به گرمی عشق بورزیم!

  • برنامه و رویه های مشخص

        به کودک احساس امنیت و اعتماد به این دنیای ناشناخته می دهد. پیش بینی پذیری آن به حس آرامش کودک کمک می کند.

  • رعایت آهنگ تنفس در محیط زندگی کودک

رقص دم و بازدم در فعالیت ها

  • نظم و انضباط 

 

۳. حس حرکت:

مجموعه ی الگوهای حرکتی در سیر رشد انسان که شامل حرکت های ظریف و درشت می شود.

حرکت، مقدمه ی شکوفایی گفتار در کودک انسان است.

 

۴. حس تعادل:

نیروی گرانش زمین و مجرای گوش در ایجاد حس تعادل در انسان نقش دارند. 

شتاب زدگی در برنامه های شبانه روز از موانع درک تعادل است.

بازی های تعادلی مانند راه رفتن روی طناب اگر چه طناب روی زمین باشد و ایستادن روی یک پا پیشنهاد می شوند.

 

 

برگرفته از آموزش های خانم Lou Harvey-Zahra، مدرس بین المللی رویکرد والدورف

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۵۹
طنین

تقدیم به دنیل که این صحنه را به تصویر کشید:

 

می شد حدس زد،

تنها اگر لحظه ای،

فقط برای زمان گذرنده ای مثل خودت،

خود را به آغوش زمین می سپردی،

در تخت چمنش آرام می گرفتی،

و نگاهت،

همین که نگاهت در آسمان شناور می شد،

از آن بالا،

آرامشی بر دست و پای کوچکت،

که کمتر سر توقف دارند،

می بارید.

چه خوب که مزه مزه اش کردی!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۸ ، ۱۷:۰۶
طنین

 

مراحل رشد انسان به سه دوره تقسیم می شود:

۱. تولد تا ۷ سالگی: محوریت خواست و اراده ی کودک در رشد (willing) > همزمان با رشد عضلات و اعضای حرکتی و همچنین رشد سیستم هاضمه ی بدن

۲. ۷ تا ۱۴ سالگی: محوریت احساسات (feeling) > همزمان با رشد سیستم تنفسی و سیستم گردش خون

۳. ۱۴ تا ۲۱ سالگی: محوریت تفکر (thinking) >  همزمان با رشد سیستم عصبی

 

در دوره ی اول، کودک به بستری امن، پرمهر و آهنگین برای نمایش اراده و حرکت های خودجوش نیاز دارد. بستر آهنگین فضایی است که روال منظمی در شبانه روزش جریان دارد. روال منظم در زندگی کمک می کند تا سه لایه ی وجود کودک (بدن، نفس، روح/جان) روال و نظم خود را بیابند.

انسان در سه سال اول زندگی در بی زمانی زندگی می کند و درکی از زمان ندارد. در این سنین، برای کودک دست کم ۸ ثانیه طول می کشد تا پیامی که از محیط دریافت کرده پردازش کند. بنابراین، ارتباط با کودک نیازمند وقفه و نیز آهسته کردن روال هاست.

 

بنا به الگوی پیکلر، در سالهای اولیه، کودک برای اینکه خود را بیابد و با خویشتن خود مواجه شود به چرخه ی متناوب زمان تنهایی و زمان ارتباط با بزرگسال (برای رسیدگی به کودک، رفع نیازهای عاطفی او و شکل گرفتن ارتباطی عمیق و با توجه) نیاز دارد. اگر کودک از توجه سرشار بزرگسال در بازه ای سیراب شود، برای مدتی نیاز به خلوت دارد و با خود شاد و آرام و مشغول خواهد بود. گویی پیوند عمیق با بزرگسال، اعتماد به نفس لازم برای بازگشت به خویش و مرتبط شدن با خود را به کودک می دهد. البته این خلوت و تنهایی نسبت به بزرگسال است، نه کودکان دیگر.

 

نکاتی که خوب است در ارتباط با کودک رعایت کنیم:

۱. تا زمانی که خود کودک وارد وضعیت یا حرکت تازه ای نشده، او را به سمت وضعیت تازه ای هدایت نکنیم و اجازه دهیم از مرحله ی فعلی بهره ی کافی ببرد. مثلا تا حد امکان، نوزاد را زمانی که توان نگه داشتن سرش را ندارد در حال دراز کش قرار دهیم. 

۲. حواسمان باشد که کودک نمی تواند ذهن ما را بخواند. برای فعالیت یا تغییر وضعیت تازه، قبل از هر چیز آنچه قرار است برایش اتفاق بیفتد را با او در میان بگذاریم. مهم است که خود را جای او فرض کنیم و دنیا را از دید او ببینیم.

۳. علاوه بر کلام، ارتباط چشمی با کودک برقرار کنیم.

۴. به شخصیت کودک احترام بگذاریم.

۵. هیچ دو کودکی را در کیفیت و سرعت طی مراحل رشد با هم مقایسه نکنیم. و یادمان باشد روند رشد خطی نیست.

۶. از دانش خود سلاحی برای زیر سوال بردن خود و دیگران نسازیم. حس ما نسبت به خود، در روابطمان در لحظه ی حال و از جمله در رابطه با کودک اثر می گذارد. به خود سخت نگیریم.

۷. زمانی که کودک مشغول بازی و خلوت با خود است با او حرف نزنیم و شنوایی کودک نسبت به خویش را قطع نکنیم. یادمان باشد کودک دارد طبیعت خود را دنبال می کند و برای این کار نیازی به تشویق ما ندارد.

 

دو اصل اساسی رویکرد پیکلر، در کیفیت رسیدگی به کودک و رشد حرکتی خودجوش کودک خلاصه می شود.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۱۴
طنین

 

در بدو ورود نوزاد به این دنیا، شایسته است با روشن ترین افق ها و بهترین آرزوها، خوش‌آمدگویان به پیشوازش رویم. و در اولین سال های زندگی مادی اش، او را حمایت کنیم تا در بدنی که میراث ژنتیکی اوست قرار گیرد، به آن انس گرفته و مهارش را برای رفع نیازها بدست گیرد.

نوزاد از دو راه با بدن خود آشنا می شود:

۱. با حرکت دادن بخش های مختلف آن

۲. با نوازش و تماس فیزیکی که با او برقرار می شود

که در هر دو مورد بالا مهم است نوزاد از محیط فیزیکی و اطرافیان احساس امنیت بگیرد.

 

کودک هر آنچه از انگیزه و معنا برای پیش رفتن در دنیا لازم دارد در درون خود دارد و برای رسیدن به توانمندی های حرکتی نه به کمک بزرگسال نیاز دارد و نه به تشویق شدن. بنا نیست ما به نوزاد آموزش دهیم که چطور حرکت کند. در عین حال، با او به عنوان موجودی ناتوان برخورد نمی کنیم. بزرگسال نقش فراهم کننده و نگهدارنده ی بستری خالی از هیاهو و امن برای نوزاد را بر عهده دارد تا کودک در آن شروع به نمایش درون خود و شکوفا شدن نماید.

 

در دل سه سال اول زندگی کودک، سه هدیه برای او قرار داده شده:

۱. راست ایستادن بر دو پا و راه رفتن

۲. کلام که در نتیجه ی حرکت رشد می یابد. برای رشد کلامی، کودک علاوه بر حرکت های فیزیکی، به شنیدن کلام اطرافیان و نیز به مکالمه ی مستقیم با بزرگسال نیاز دارد.

۳. تفکر که در نتیجه ی کلام رشد می یابد

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۵۷
طنین

دکتر امى پیکلر ١٩٨٤-١٩٠٢

Dr Emmi Pikler 1902-1984


این پزشک و پژوهشگر مجارستانى، یکى از پیشگامان حوزه ى مراقبت و پرستارى از نوزادان در خانواده و مراکز نگهدارى از کودک با رویکرد رشد حرکتى طبیعى و بدون دخالت بزرگسال است. جریانى که او در زندگى اش براه انداخت، هدیه اى جاودانه براى کودکان، والدین و مربیان است.  


The Hungarian paediatrician and researcher was a true pioneer in the care of children in families, in institutional care and of natural unassisted motor development. Her legacy is an ongoing gift to the World’s children, their parents, and their teachers.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۴۰
طنین

 

برای تعیین چارچوب و مرزها برای کودکان لازم است که:

  1.  آنها را صمیمانه دوست بداریم
  2. مرزهای روشنی برایشان مشخص کنیم
  3. اجازه و فرصت دهیم که خود را باشند. با شخصیت و طبیعت ویژه ی خویش و در هر مرحله ای از رشد، آن را باشند 

* داشتن رشته ی ارتباطی محکم با کودک، بستر و زمینه ی خوبی برای بودن های سه گانه ی بالاست. مانند هر ارتباطی، محکم شدن رابطه با کودک هم نیازمند توجه و درک و حضور خلاق است.

 

  • کلامی و غیر کلامی محبت و گرمی نثار کودک کنیم. به لبخندی، نوازش دستی یا ...
  • کودک به خوبی حس ما نسبت به خود را درک می کند. 
  • منحصر به فرد بودنش، یکدانگی اش را ببینیم و حظ کنیم.
  • باید راههای خاص ابراز محبتمان به کودک را پیدا کنیم. محبت ورزی خاص من نباید با خود واقعی ام و با حضور خالصانه ام در تناقض باشد. 
  • تعیین حد و مرزها به ارزش های ما بر می گردند که خوب است آنها را روشن کنیم. نمونه ارزش های پیشنهادی عبارتند از:

           محبت و احترام نسبت به خود و دیگران، آرامش خاطر و امنیت خود و دیگران، خوشی و لذت بردن از لحظه ها، تاب آوری، بکارگیری نیروی خیال، مراقبت از طبیعت، ریسک پذیری، آزاد و رها بودن

 

انضباط و ایجاد چارچوب برای کودکان یعنی مراقبت و حمایت از آنها در یافتن عمل و رفتار مناسب هر وضعیت.

در واقع، چون وظیفه ی مراقبت از کودک را بر عهده داریم حد و مرزهایی تعیین می کنیم. 

ما با ساختن رابطه ای صمیمانه، با حضور پرمحبت و گرممان، و با تعیین مرزها کودک را در آغوش می فشاریم.

 

ایجاد چارچوب زنده و خلاقانه به ما کمک می کند که نه کنترل گر و سخت گیر باشیم و نه منفعل که به نام محبت، مرزها را گشوده باشیم. که هم در کنترلگری و هم در مهرورزی تعادل را بجوییم.

 

 

در رویارویی با رفتار خارج از چارچوب کودک، ۸ مرحله ی زیر پیشنهاد می شود:

 

  1. از خود بپرسیم چرا چنین رفتاری از کودک سر زده؟ نیازمند درک و همدلی و همقد شدن با کودک است تا بتوانیم محرک ها، انگیزه ها و نیازها را پیدا کنیم
  2. رفتار را به سمت دیگری منحرف کنیم
  3. رفتار در چارچوب و بهنجار را در صحنه پیاده کنیم و الگوی مناسبی به نمایش گذاریم
  4. رفتارهای در چارچوب و مطلوب کودک را با پاسخ مناسب خود تقویت کنیم
  5. از بازی ها، قصه و شعر و قرار دادن نشانه ها برای معرفی و تقویت ارزش ها استفاده کنیم
  6. محیط را متناسب با نیاز کودک تغییر دهیم
  7. به کودک در محدوده ی مجاز، انتخاب دهیم
  8. به آرامی او را یا وسیله ی او را از صحنه خارج کنیم 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۴۶
طنین


نظریه دلبستگی توسط بالبی مطرح شده و مربوط به روابط انسانی است. به اعتقاد این نظریه:

•  انسانها به ارتباط عاطفی با یکدیگر در فضایی صمیمانه تمایل دارند.

•  شیوه رفتار والدین و به ویژه مادر تاثیر بسیار زیادی بر رشد کودک و گرایش های آتی او دارد.


دلبستگی، توانایی منحصر به فرد انسانی ما برای شکل دادن و ادامه دادن روابط با دیگران را توضیح می دهد. این نظریه معتقد است کودکان طی رابطه با دیگران، در مورد خود و دیگران چیزهایی فرامی گیرند و چگونگی کنترل احساسات خود (به عنوان بخشی از فرایند رشد) را تجربه می کنند. در فرایند رشد، کودکان این الگوی رابطه ای و نظم بخشی هیجانی یادگرفته شده را با خود همراه دارند و طی روابط خود با دیگر افراد، آن را در درون خود نهادینه می کنند. 


دلبستگی ایمن در دوران نوزادی در رابطه موثرتر با همسالان، شرکت در بازی های خلاق و پیچیده و نتایج مثبت بر سلامت روان اثرگذار است.

کودکانی که از دلبستگی ایمن برخوردارند:

•  از بودن با والدین خود لذت بیشتری می برند.

•  خشم و عصبانیت کمتری نسبت به والدین خود احساس می کنند.

•  رابطه بهتری با دوستان خود برقرار می کنند.

•  روابط دوستانه قوی تری دارند.

•  قادر هستند مشکلات پیش آمده با دوستان را حل کنند.

•  رابطه بهتری با برادران و خواهران خود دارند.

•  از عزت نفس بالاتری برخوردارند.

•  می دانند که بیشتر مشکلات راه حل دارد.

•  مطمئن هستند اتفاقات خوبی برای آنها رخ می دهد.

•  به افرادی که به آنها عشق می ورزند اعتماد دارند.

•  میدانند که چطور به اطرافیان خود اعتماد کنند.

نظریه دلبستگی معتقد است صمیمیت مولفة اساسی در طبیعت انسان است که از زمان جنینی شروع می شود. نوزاد انسان تمایل دارد یک سری الگوهای رفتاری را نشان دهد که در نتیجه آن خود را به مراقبانش نزدیکتر کند. 

ابتدایی ترین روابط کودک قالبی را ایجاد می کند که انتظارات ما از روابط آینده مان را شکل می دهد. در این مسیر مادر قالبهای اولیه در مورد حضور، چهره و صدای انسانی، معنای رفتارهای انسانی، رابطه بین رفتار خود و رفتار دیگری را شکل می دهد. این حلقه مادر- کودک قوانین پایه ای برای ارتباط را آموزش می دهد؛ که شامل دستورالعملهای گفتگویی، همسویی، خودنظم بخشی می باشد. 

مطالعات نشان داده اند که دلبستگی ایمن به نتایج سودمندی برای کودک منتهی می شود. در حالی که دلبستگی ناایمن مشکلات جدی برای رشد کودک درپی دارد.

ایجاد دلبستگی ایمن، در چگونگی رابطه عاطفی و سالم مادر و کودک ریشه دارد. این رابطه شامل همسویی، همدلی، تقویت موثر، تماس چشمی، ریتم صدای کشیده و آرام، ولذت و خوشی متقابل می شود.

کودکان دارای دلبستگی ناایمن کمتر شادند، در برقراری روابط صمیمانه مشکل دارند، و در شرایط سخت، آسیب پذیرند. همچنین آنها به احتمال بیشتری به هنگام ازدواج و بچه دار شدن دچار مشکل خواهند شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۴۱
طنین


کودکان را 

با احترام و فروتنى بپذیرید،

با مهر و محبت بپرورید،

و آزادانه بسوى آینده راهى کنید.


رادلف استاینر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۲۹
طنین


هر چیز این دنیای زیبا

شعر خداوند بزرگ است

شعری که هر مصراع و بیتش

مانند یک پند بزرگ است


شعر خدا را می توان خواند

در رعد و برق و برف و باران

در آسمان صاف و آبی

در آب پاک چشمه ساران


شعر خدا را می توان خواند

در آب و باد و خاک و آتش

هنگام شب در چهره ماه

یا آفتاب گرم و دلکش


شعر خدا را می توان خواند

در شاخه و برگ درختان

در فصل گرما و بهاران

در فصل پاییز و زمستان


شعر کتاب آفرینش

زیباترین شهر جهان است

شعری که خوش آهنگ و زیباست

شعری که موزون و روان است



جعفر ابراهیمى


زمزمه 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۰۷:۴۹
طنین